هیوده.
دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱ ب.ظ
ناگهان به پشت سرت، به آنجا که ایستاده ای و به روبهرویت نگاه میکنی و نبودنش تا عمق وجودت میرود.
و دستت، دلت، تمام وجودت میلرزد ...
و تا لحظهی مرگات نمیفهمی از کِی مرده بودی...
و فرقی هم نمیکند دیگر ...
و کسی هم نمیفهمد.
و این رسم زندگی نیست؛ ای که قول داده بودی!
۹۳/۰۹/۱۰