رهایی

تو فکر روزای ِ خوب ...

رهایی

تو فکر روزای ِ خوب ...

آخرین مطالب

  • ۲۳ بهمن ۹۳ ، ۱۷:۵۹ چهل.

سلسله خستگی

دوشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۶ ب.ظ

مغزم انقدر خسته است که نمیتواند فکر کند؛

نمیتواند فکری به حال خودش کند، انقدر خسته که به چشمم دستور باز شدن نمیدهد و انگار به پاهایم دستور راه رفتن!

درد میکشد از حرف های گفته شده ، حرف های شنیده شده ، حرف های نزده ... 

اشتباه میرود دست هایم ، پاهایم ، دلم ... 

نمیداند به کدام سازم برقصد. ن

میداند جهان کم میاورد در مقابل خستگی هایش... 

 انگار همیشگی ست این رسم!

۹۳/۰۷/۲۸
مهسا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی