بیچاره به من
يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۲۴ ب.ظ
عقربه ی ساعت را انگار چسبانده اند. انگار با قوی ترین چسب دنیا این عقربه های لعنتی را چسبانده اند!
من؛ گوشه ای نشسته ام؛ راضی نیستم؛ دلم راضی نمیشود. مغزم هم انگار نمیخواهد راه بیاید ...
انگار که کولر گازی روشن باشد درون کله ام!
حق میدهم. به دلم حق میدهم. میخواهد به چیزی گوش کند که دوست دارد. به من حق میدهم! نمیخواهد اینگونه عذاب بکشد!
ولی انگار کس دیگری حق نمیدهد ...
بیچاره من! بیچاره دلم!
۹۳/۰۷/۲۷